رفتار شناسی غرب در قبال فتنه88؛ قسمت اول - رهپویان
سفارش تبلیغ

رفتار شناسی غرب در قبال فتنه88؛ قسمت اول

انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران اسلامی براساس نگاه تکلیف مدارانه مردم و با مشارکت حماسی و حداکثری مردم(‌85 درصد واجدین شرایط اخذ رای ) در 22 خرداد سال 1388 برگزار شد و در نوع خود توانست از حد نصاب معمول دموکراسی های پرمدعای غرب عبور نماید و نصاب جدیدی را در دنیا رقم بزند. اما این دوره از انتخابات در ایران نسبت به انتخابات دوره های گذشته، از تمایز مهمی نیز برخوردار بود که بنا به نقش، آثار و پیامدهای بعدی آن، اهمیت ویژه ای دارد. این تمایز اساسی به « حوادث پس از انتخابات دهم » مرتبط می شود.

 با گذشت بیش از چهار سال از برگزاری انتخابات و تایید آن از سوی مراجع رسمی و قانونی، پرونده انتخاب دهم برای واکاوی و بررسی چرایی و چگونگی حوادث پس ازا نتخابات و نقش بیگانگان در اغتشاشات پس از آن همچنان باز است و هر روز زوایای تاریک بیشتری از ابعاد مختلف آن در برابر خورشید حقیقت نمایان می شود.

مطالعه و بررسی رفتار غرب در قبال انتخابات ریاست جمهوری دهم حاکی از طراحی راهبردها و تاکتیک هایی است که آمریکا ناگزیر از اتخاذ آنها بوده است. امریکایی ها با مطالعاتی که از سال‌ها پیش بر روی گزینه های احتمالی نامزدی انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران داشتند، به این نتیجه رسیده بودند که باید بسترهای بازگشت افرادی از جناح دوم خرداد را به قدرت فراهم کرد. در این مطالعات رقیب جدی این طیف رئیس دولت اصولگرای نهم قلمداد می شد که توانسته بود ضمن دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی و احیای گفتمان امام(ره) در ابعاد مختلف علی الخصوص امور حکومتی، کارنامه قابل دفاعی از عملکرد دولت نهم در عرصه های گوناگون؛ به ویژه در حوزه مسائل استراتژیک دفاعی و فناوری صلح آمیز هسته ای و توسعه و عدالت گستری به مردم ارائه دهد. از این رو، در وهله اول دست به طراحی سناریوی براندازی نظام اسلامی از طریق انتخابات زدند. اسم رمز این سناریو بنا بر اعتراف یکی از سران و فعالان بازداشت شده در آشوب های پس از انتخابات، تقلب در انتخابات و سپس ورود به فاز عملیاتی و اردوکشی های خیابانی بود.

در این حوادث ماشین های تبلیغاتی غرب بسیار فعال عمل کردند و توانستند با ترفندهای عملیات روانی و دروغ پردازی های گسترده که عادت حرفه ای رسانه های غربی و صهیونیستی است، زمان فتنه را تطویل و بر تعداد پیاده نظام حاضر در صحنه بیافزایند و توهم پیروزی و حمایت مردمی را در سران فتنه افزایش دهند.

انتخابات با موفقیت و مشارکت 85 درصدی مردم همیشه در صحنه برگزار شد و به رغم پرداخت هزینه های فروان از سوی نظام اسلامی در ابعاد ملی و فرا ملی، آشوب های پس از انتخابات هم با حضور مردم و نیروهای دلسوز با اقتدار تمام کنترل شد. اما آتش افروزی غرب به ویژه آمریکایی ها در ابعاد مختلف حمایت های مالی و علی الخصوص تبلیغات رسانه ای به نفع جریان فتنه و تهاجم تبلیغی و رسانه ای علیه فعالیت ها و اقدامات دولت دهم ادامه یافت و در برهه هایی هم  سیر صعودی پیدا کرد. در همین راستا به بررسی رفتارشناسی غرب در فتنه88 و مطالعه و بررسی رفتار رسانه ای غرب و مواضع مقامات آمریکایی و اروپایی در قبال آن و اقداماتشان در عرصه های داخلی، منطقه ای و بین المللی می پردازیم. 

غرب، بویژه آمریکایی‌ها و تحلیلگران سیاسی آنها در خصوص انتخابات اخیر ایران در چهار مقطع اظهار نظر و موضعگیری نمودند. مراحل چهارگانه رفتار رسانه‌ای و موضعگیری مقامات غربی به ویژه آمریکایی‌ها در خصوص انتخابات ایران عبارتند از:

 چند ماه قبل از آغاز تبلیغات رسمی نامزدها ، عمده موضعگیری های مقامات سیاسی غرب و انعکاس رسانه ای آنها حول چند محور صورت بندی می شود.

1- ادعای آزادنبودن انتخابات ایران : دعوت از مردم به عدم شرکت در انتخابات به دلیل اینکه آرای آنها در تغییر دولت تأییری ندارد و سران اصلی نظام به هر شکل شده همین دولت را پیروز انتخابات اعلام خواهند کرد،اولین موضع غرب و رسانه های آنها در خصوص انتخابات دهم است. افراط رسانه های آمریکایی در تبلیغ این خط حتی صدای برژینسکی مشاور امنیت ملی دورا ن ریاست جمهوری کارتر که هم اکنون رئیس مؤسسه مطالعات استراتژی و امور بین المللی واشنگتن است را نیز درآورد: «‌وقتی در باره ترویج دموکراسی در ایران صحبت می کنیم باید به خاطر داشته باشیم که هم اکنون هم نوعی دموکراسی در ایران وجود دارد که ما آن را معمولا نادیده می گیریم. به عنوان مثال در انتخابات اخیر درایران من واقعا نمی توانستم با قاطعیت پیش بینی کنیم چه کسی پیروز انتخابات خواهد بود.»

2- تشکیک در سلامت انتخابات: در هر انتخاباتی غرب تلاش می کند به نوعی در روند و نتایج انتخابات دخالت و تأثیرگذار باشد. حرکتهای مذبوحانه غرب دامنه ای از تردید ، تشکیک و تخریب گرفته تا تهدید و یا اظهار تمایل به گروه یا فردی خاص را در برمی گیرد. در انتخابات دهم نیز این رویه در اظهار نظر مقامات آمریکایی و صهیونیستی و توصیه های ده گانه سازمان سیا ادامه یافت. از یکی دوماه مانده به انتخابات، دشمنان خارجی و به تبع آنها برخی از وابستگان از جریانات سیاسی در داخل ،  برروی سلامت انتخابات ایران شبهه افکنی کردند. از باب نمونه می توان به مقاله" دانیل کالینگرت "عضو برجسته سازمان جاسوسی آمریکا ( سیا) اشاره نمود که در سایت گذار ، ارگان اینترنتی خانه آزادی که خود وابسته به سازمان سیا می باشد منتشر شد و صریحاً دستورالعملی را برای شبهه افکنی در انتخابات آن هم در پوشش صیانت از آراء صادر کرد :‌« باید با انتخابات مهندسی شده مقابله کرد و از آراء‌ مردم صیانت نمود. افشای اعمال کنترل در انتخابات در سرنگونی حاکمان دیکتاتور صربستان درسال 2000و در گرجستان در جریان انقلاب سرخ سال 2003، در اوکراین در جریان انقلاب نارنجی سال 2004، در قرقیزستان در انقلاب لاله سال 2005 میلادی موثر واقع شد«. تشکیل کمیته صیانت از آرا از سوی کاندیداهای اصلاح طلب حاصل چنین القائاتی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران است.

3- زمینه سازی برای براندازی نرم: پروژه براندازی نرم را اگر بخواهیمبه لحاظ تاریخی آن ردیابی کنیم، به نظریه "قدرت نرم" جوزف نای می رسیم. وی معتقد است که ماهیت قدرت در دنیای کنونی تغییر کرده است و دیگر انبار پر از تسلیحات ،‌ نیروی نظامی مقتدر و هواپیمای جنگنده ملاک قدرت نیست بلکه کشوری قدرتمند است که بتواند ارزشهای اقتصادی وفرهنگی خود را حاکم سازد و از نیروی انسانی معتقد و با ایمان به آن ارزشها برخوردار باشد. به تناسب چنین تعریفی از قدرت نرم،‌براندازی نرم نیز بدون متوسل شدن به ابزار سخت نظامی صورت می گیرد . دکتر "جین شارپ" صراحتا دستورالعمل های براندازی نرم را در کتاب 70 صفحه ای خود توضیح می دهد. ترجمه این کتاب و تکثیر پرشماره از آن در این انتخابات بسیار به اغتشاشگران و طراحان داخلی براندازی نظام اسلامی کمک نمود.

در این خصوص جمله فوق الذکر خانم رایس در زمان تصویب بودجه 75 میلیون دلاری برای حمایت از گروه های طرفدار حقوق بشر در ایران،‌نمونه ای است که نشان می دهد زمینه سازی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران در سطح کلان  در بین سران کاخ سفید مطرح بوده است.

دومین نمونه از این دست تذکر سایت وزارت خارجه انگلیس در چند ماه قبل از انتخابات دهم به کسانی است که قصد سفر به ایران را دارند. این سایت در 16 اسفند 87 در هشداری جدی و به صورت معجزه آسایی به درستی پیش بینی می کند: «‌امکان برگزاری تظاهرات ناگهانی خشونت آمیز و حتی شورشهای عمومی در ایران به طور قابل ملاحظه ای وجود دارد«. توجه مجدد به واژگان تأکیدی این سایت، اولین مطلبی را که به ذهن متبادر می سازد، چیزی جز دخالت روش مند و برنامه ریزی شده روباه پیر سیاست در انتخابات اخیر نیست.

 سخنان توبیخ آمیز منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان بعد از اغتشاشات اخیر که با احضار سفرای کشورهای خارجی در جمع آنها صورت گرفت و از برخی اقدامات کشورهای اروپایی در هفته قبل از برگزاری انتخابات پرده برداشت،‌ به فهم روشن تری از ابعاد مداخلات انگلیس کمک می کند . متکی با اشاره به مداخلات انگلیسی ها در انتخابات ایران گفت: » انگلیس در سه سطح رسانه ای اطلاعاتی و امنیتی از مدتها پیش انتخابات ایران را هدف گرفته بود. نخستین خطی که آنها در پیش گرفتند ، تحریم انتخابات والقای آن در داخل ایران بود تا کسی مشارکت نکند . اقدام دوم انگلیسی اعزام مسافرانی بود که با اهداف خاص اطلاعاتی و امنیتی به ایران می آمدند، تعداد این مسافران به حدی افزایش یافت که پرواز معمولی و کوچک لندن به تهران به یک هواپیمای جیمبوجت بوئینگ 747 تبدیل شد. اقدام سوم ورود عملیاتی برخی از کارکنان رده بالای بومی و حتی کاردار انگلیسی سفارت خانه این کشور در تهران به اغتشاشات است «.

شاهد سوم برای زمینه سازی مداخلات غربی ها  در انتخابات ایران با هدف براندازی نرم، مربوط به فعالیت مرکز سابان متعلق به اندیشکده آمریکایی بروکینگز است.

مرکز"سابان" وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز طی گزارش مفصل راهکارهای لازم برای براندازی نرم در ایران و حمایت از مخالفان نظام را قبل از انتخابات طراحی کرده بود. مرکز تحقیقات پیشرفته ضد تروریسم در پایگاه اطلاع رسانی خود بخش ها و ابعادی از این پروژه را منتشر کرده است.

آنچه در محوریابی ذیل الذکر گزارش 160 صفحه ای مرکز سابان مشهود است، "کار ویژه" اغتشاش عمومی،گسترش و سپس استمرار آن تا مرحله فروپاشی است که خنثی کردن آن هوشیاری عمومی را می طلبد . در روزهای اخیر از سوی مرکز سابان وابسته به انستیتوبروکینگز ایالات متحده ، با بررسی سناریوهای مختلف علیه ایران در کنار گزینه های مطرح دیپلماتیک و نظامی، موضوع تغییر حکومت در ایران را از طریق کودتای مخملی با ایجاد اغتشاش و هدایت آن توسط اپوزیسیون تا مرحله فروپاشی و سپس حمله نظامی و اشغال کشور، در شرایطی فعلی مناسب ترین گزینه تشخیص داده است.

این مرکز در گزارشی با عنوان "کدام راه به سمت ایران" گزینه های استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران را بررسی کرده است.

این گزارش توسط شش تن از استراتژیست های وابسته به انستیتو بروکینگز به نام های »کنت ام پولاک » مدیر سابان «‌مارتین ایندیک»‌سفیر اسبق آمریکا در سرزمین های اشغالی ، «‌دانیل ال بای من» ، «سوزان مالونی» ، «مایکل ای اهانلون»‌ و «بوروس ریدل» تهیه شده است.

فصل ششم این گزارش به عنوان"انقلاب مخملی" ، مناسب ترین راه برای تغییر حکومت را حمایت گسترده از انقلاب مخملی در ایران دانسته که در ادامه نیز آن را بهترین راه حل مشکلات آمریکا با ایران معرفی کرده که کم ترین هزینه را در بردارد.

نویسندگان این گزارش هدف اصلی این گزینه را براندازی حکومت ایران و ایجاد حکومتی که بیشترین همراهی را با منافع آمریکا داشته باشد، عنوان کرده و گفته اند که تعامل با اپوزیسیون داخلی جمهوری اسلامی ، برگ برنده ای در دست آمریکاست که از طریق آن به ایران فشار وارد ساخته و رفتار حکومت ایران را تغییر دهد.

در ادامه این گزارش به چهارچوب زمانی این سناریو اشاره شده و آمده است : » انقلاب مخملی نیازمند وجود رهبران محلی در صحنه است و لذا چارچوب زمانی آن منوط به شرایط حادث شده و پیدایش این رهبران محلی در آن شرایط خاص است که ممکن است در چند هفته یا چند سال پدید آید«.

موسسه سابان در ادامه این گزارش نگرش کلی به این سیاست ها را چنین شمرده است:

1- این که چگونگی می توان جرقه ای زد تا انقلاب مخملی صورت گیرد هنوز مبهم است ، زیرا انقلاب های مخملی بسیار پیچیده اند.

2- گفته می‌شود که مخالفان جمهوری اسلامی علاقه مند به آمریکا هستند لذا می توانند انقلابی را رقم بزنند که به مناقع آمریکا کمک کند.

3-ممکن است برخی رهبران پراگماتیست درون جمهوری اسلامی متوجه اصلاح درونی سیستم شوند واتفاقی مشابه پرسترویکا و گلاس نوست شوروی در ایران پدید آیدکه طی آن ابعاد رفرم بامبانی آن حکومت در تعارض قرار گیرد و موجب فروپاشی و تحقق انقلاب مخملی شود.

4- هم چنین ممکن است آشوب های خیابانی مانند آنچه در عصر چائوشسکو در رومانی و فردیناند مارکوس در فیلیپین، جمهوری اسلامی را متزلزل ساخته و فرو بپاشاند.

5- آمریکا باید چند نقش متفاوت را در تحقق انقلاب مخملی در ایران ایفا کند؛ از جمله واگذاری کمک های مالی و حمایت از رهبران مخملی انقلاب محلی.

6- "ریموندتانتر" از کمیته سیاست ایران می گوید که ما باید از دانشجویان و سایر گروهها برای انقلاب مخملی حمایت مخفی کنیم . آنها به پول، فکس ،‌اینترنت و حمایت معنوی نیاز دارند.

7- آمریکا از طریق رسانه هایی که تحت حمایت او هستند مانند voA   رادیو فردا ، باید افراد کم تر شناخته شده را به جامعه ایران معرفی کند.

8- لایحه حمایت از ایران آزاد که درسال 2006 تصویب شده به حمایت مالی و سیاسی از انجمن های جامعه مدنی و حقوق بشری، مطبوعات ضد حکومتی می پردازد.

9- دولت آمریکا برنامه هایی تصویب نموده که از طرح های تغییر حکومت در ایران حمایت می‌کند.

10- همچنین استراتژیست های اندیشکده آمریکایی بروکینگز حمایت آمریکا  از اپوزیسیون ایرانی ، حمایت آمریکا از رهبران محلی اپوزیسیون، خنثی کردن توانایی دستگاه های امنیتی ایران در مقابله با انقلاب مخملی و نیازمندی به اطلاعات بی نظیر و دقیق و هم چنین پول قابل توجه را از الزامات جدی انقلاب مخملی خود ذکر کرده اند.

در ادامه این گزارش دو گونه رهبر به شرح ذیل برای اجرای این سناریو در نظر گرفته اند.

الف - یافتن رهبران محلی مناسب که شریک های بومی خوبی برای آمریکا در ایجاد آشوب باشند.طیف شناسی عناصر  اپوزیسیون که می توانند انقلاب مخملی را برای آمریکا تولید کنند، عبارتند از :

1- اصلاح طلبان؛ شواهد نشان می دهد که رفرمیست ها درصدد ایجاد یک حکومت سکولار در ایران هستند.

2- روشنفکران؛ این روشنفکران در دوره رئیس جمهوری خاتمی مشروعیت دینی نظام ایران را زیر سوال می بردند و اکنون نیز می برند، اما باسانسور روبرو شده اند.

3- سازمان های دانشجویی ،کارگری و جامعه مدنی؛ دانشجویان و کارگران پیاده نظام انقلاب مخملی هستند که در واقعه 18 تیر 1378 در حمایت از خاتمی به صحنه آمدند.البته دفتر تحکیم وحدت اکنون خود برسر اتخاذ استراتژی ، درگیر کشمکش های درونی است.

4- رضا پهلوی؛ وی به عنوان فرزند شاه سابق خود را کاتالیزوری (‌تسریع کننده ) می شناسد که سلطنت مشروطه را در تقابل با جمهوری اسلامی دنبال می کند اما هواداری در ایران ندارد.

بسیاری از رهبران اپوزیسیون علیه یکدیگر عمل می کن اکبر گنجی از ژورنالیست های اپوزیسیون می گوید که اپوزیسیون سازمان یافته نیست و ما رهبر نداریم.

ب - تاکنون رهبر کاریزماتیکی برای اپوزیسیون ایران پیدا نشده است.

در ادامه این گزارش آمده است : برنامه ریزی برای حمایت از انقلاب مخملی در ایران خیلی بیش از آن که تاکنون واشنگتن کمک کرده، برای ارتباطات و هزینه های سفرها و ... ، به پول نیاز دارد. آمریکا باید واقعیت فساد مالی در اپوزیسیون و هدر رفتن بخشی از این پول ها را بپذیرد.

این گزارش افزوده است: مداخله در امور داخلی یک کشور دیگر برای موفقیت نیازمند اطلاعات دقیق است. آمریکا باید از رهبرانی در انقلاب مخملی حمایت کند که توانمند باشند و توسط دستگاه امنیتی ایران خریداری نشوند. متأسفانه ما( آمریکا) در ایران سفارتخانه نداریم و امکان سازماندهی رهبران و اپوزیسیون را نداشته و ائتلاف های درون ایران را متوجه نمی شویم .جامعه اطلاعاتی آمریکا (شامل 16 سازمان اطلاعاتی ) باید برای کسب اطلاعات از درون ایران به جستجوی خود شتاب دهد.

همچنین در بخش دیگری از این گزارش با تأکید بر لزوم مداخله نظامی آمریکا در امور ایران آمده است: برای تحقق یک انقلاب مخملی، حکومت ایران باید اراده خود را برای برخورد و سرکوب انتظامی آن از دست بدهد. بعید به نظر می رسد که حکومت ایرانی توانایی برخورد قهر آمیز با انقلاب مخملی را نداشته باشد. اگر تجمعاتی در ایران صورت گیرد و ارتش و سپاه پاسداران و بسیج و پلیس، آن گونه تضعیف نشده باشند که کنار بنشینند در آن صورت آمریکا باید برای مداخله نظامی و دفاع از آن تجمع کننده ها آماده شود.

استراتژیست های مرکزآمریکایی سابان تغییر حکومت از بین رفتن یکی از اصلی ترین دشمنان آمریکا با هزینه بسیار پایین وبدون تهاجم تمام عیار با انقلاب مخملی، تضعیف حکومت ایران و تغییر رفتار آن در صورت عدم تحقق انقلاب مخملی، قویتر کردن نفوذ اطلاعاتی آمریکا در ایران و رهایی آمریکا از عدم تعهد به تعییر رژیم های خاورمیانه و تحقق شعار دموکراسی با تغییر حکومت در ایران را از جمله محاسن این سناریو دانسته است. از سوی دیگر نشریه فارین پالیسی چاپ آمریکا از کمک مالی موسسه ان ای دی (‌موسسه ملی وقف برای دموکراسی) به حامیان موسوی برای براندازی نرم در ایران خبر داد.

" پاول روبرتس" معاون اسبق وزارت خزانه داری آمریکا در گفت وگو با نشریه فارین پالیسی اعلام کرد: » ان ای دی در طول دهه گذشته میلیون ها دلار را صرف براندازی نرم در کشورهای همچون اوکراین و صربستان کرده است ؛ بخشی از این پول هم به دست حامیان موسوی که با سازمان های غیر دولتی در خارج از ایران که ان ای دی بودجه آنها را تأمین می کند ارتباط دارد رسیده است«.

 رفتار غرب در این برهه با تشکیل جلسات کارشناسی و ارائه تحلیلهای جهت دار برای هدایت مردم به سمت کاندیدای خاص که متعلق به اردوگاه دوم خرداد بود ،‌به شدت پیگیری و از طریق شبکه های ماهواره ای چون بی بی سی فارسی انگلیس ، voA آمریکا و رسانه های دیگری چون ،cnn ،ABS ، واشنگتن پست ،‌نیویورک تایمز، اکونومیک، فرانس پرس، رادیو دویچه وله آلمان ،‌رادیو اسرائیل و.... 24 ساعته برروی آنتن گذاشته می شد . رسانه های جمعی و فراگیرغرب نظیر BBC،  cNN و voA و خبرگزاریهایی چون AP،‌رویترز، فرانس پرس و .... بیش از آنچه به عنوان نقش اطلاع رسانی در فضای رسانه ای تعریف شود، در فضای بین المللی نقش امنیتی و سیاسی دارندو  نیات صاحبان سیاسی خود را اجرا می کنند. و متأسفانه فقدان نهادهای نظارتی حرفه ای و ورود آسان به نظام رسانه ای کشورمان بدون هر گونه ملزومات حرفه ای بی بندوباری رسانه ای و ضربه پذیری رسانه ای کشورمان را موجب شده است. در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ایران کشورهای غربی با ایجاد هزاران پایگاه اینترنتی برای پوشش اخبار ایران، دروغپردازی ،ترویج شایعات هدفمند و تحریک مردم پرداختند.

روزنامه کویتی السیاسه در گزارش تحلیلی با عنوان «‌سرخوردگی بی سابقه اسرائیل » به قلم محمود حنفی نوشت:‌ «‌اسرائیلی ها بیش از 20 هزار پایگاه اینترنتی ایجاد کردند تا جوانان ایرانی را مخاطب قرار دهند و مزدوران سازمان  سیا و همه دستگاه های اطلاعاتی غرب تمام توان خود را به کار بستند تا در ایام تبلیغات توجه ها را به سمت کاندیداهای طرفدار غرب و پس از برگزاری انتخابات، آتش آشوب ها را شعله ور تر کنند«.

از سوی دیگر در هفته های منتهی به انتخابات و جریان های بعدی، شاهد هجمه تبلیغی و جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی بودیم که توسط سایت های ارتباطات اجتماعی مانند "فیس بوک" ، "تویتر" و "یوتیوب"صورت می گرفت . سایت های ارتباطات اجتماعی در ظاهر به منظور ایجاد فضایی برای حضور الکترونیکی افراد در جامعه چند صدایی غرب و بیان دیدگاه ها ،‌پیدا کردن دوست ،‌ارتباط با دوستان و فرستادن پیام های گروهی عمل می کنند اما در باطن اغلب این وبگاه ها در خدمت بنگاه های خبری و اطلاعاتی قرار داشته و با جمع آوری اطلاعات شخصی  افراد اقدام به پرونده سازی و بعضاً‌عضوگیری برای سازمان های جاسوسی و تروریستی غربی می نمایند و در خدمت عقبه اصلی طراحی کننده این اقدامات در حوزه جنگ روانی سایبرنتیک قرار دارند و در حال پیگیری اهداف از پیش تعیین شده هستند.

 در این خصوص اشاره خانم هیلاری کلینتتون وزیر خارجه آمریکا در گفت و گو با Cnn جالب توجه است. وی گفت :‌  »ما از شبکه های اجتماعی فیس بوک و تویتر که می خواستند فعالیت های خود را به خاطر تعمیراتی در سیستم هایشان تعطیل نمایند، خواستیم این کار را به خاطر پوشش وقایع انتخاباتی ایران به تعویق بیاندازند و همچنان به کاربران ایرانی ارائه خدمت نمایند «.



کلمات کلیدی : رفتار شناسی غرب در قبال فتنه88؛ قسمت اول
Share |
-----------------------------------------------------------------------------------------------